تاریخ تقسیم لهستان بین همسایگانش
متخصصان علم ژئوپولتیك معتقدند كه اگر هر كشوری می توانست به دلخواه خویش همسایه خود را انتخاب كند، هیچ وقت جنگی به وقوع نمی پیوست. لهستان همواره در طول تاریخ از نظر ژئوپولتیك دچار بدشانسی بوده است.
در سمت شرق این كشور روس ها كه خود را پدرخوانده همه اسلاوهای اروپا می دانستند، همواره می خواستند بر لهستان اسلاونژاد مسلط شوند و یا لااقل زمامداران لهستانی را گوش به فرمان خود نگه دارند، جنبش «اسلاوفیل» طرفداری از نژاد اسلاو را به پان اسلاویسم تبدیل كنند و به عبارت دیگر روس ها می خواستند به نام طرفداری از نژاد اسلاو اتحاد همه اسلاوهای اروپا تحت نظر روسیه را تحقق بخشند.
این وضعیت از ۱۷۷۲ یعنی از زمان كاترین دوم ملكه روسیه آغاز شد. اما آلمان ها و پروسی ها كه از قدیم خود را نژاد برتر می دانستند، نمی گذاشتند ملكه روسیه لهستان را به تنهایی تصرف كند بلكه بخش غربی آن را برای خود می خواستند، لذا ملكه روسیه راضی شد كه خاك لهستان را با فردریك دوم پادشاه پروس و ژوزف دوم پادشاه اتریش تقسیم نماید.
زیرا امرا و شاهزادگان توتونیك ژرمن نژاد می خواستند كه از خاك لهستان به عنوان یك منطقه حائل برای جلوگیری از حملات احتمالی روس ها به خاك اصلی آلمان استفاده كنند. توافق فردریك دوم، ژوزف دوم و كاترین دوم را اولین تقسیم بندی لهستان بین همسایگانش می دانند. در ۱۷۹۳ مردم لهستان بر ضد سلطه روس ها دست به قیام زدند.
این قیام سركوب شد و برای دومین بار خاك لهستان بین روسیه و پروس تقسیم شد. در ۱۷۹۵ شورش دیگری در لهستان به وقوع پیوست و برای بار سوم لهستانی ها سركوب شدند و این كشور بین روس ها، ژرمن ها و اتریشی ها برای سومین بار تقسیم شد. در ۱۸۰۷ ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه پس از گذشتن از خاك آلمان به لهستان وارد شد و دست روسیه و پروس را از لهستان كوتاه كرد و به خیال احیای لهستان، قسمتی از این سرزمین را به نام دوك نشین ورشو تحت نفوذ فرانسه درآورد ولی پس از شكست ناپلئون در جریان كنگره وین در ۱۸۱۵، لهستان برای چهارمین بار بین روسیه، پروس و اتریش به این ترتیب تقسیم شد كه ورشو و مناطق شرقی آن سهم روسیه، پوزنان به پروس و منطقه گالی سیا به اتریش داده شد.
چون مهم ترین و پرجمعیت ترین قسمت لهستان سهم روسیه شد، شورش های ضدروسی از ورشو تا مرز روسیه گسترش یافت. این وضعیت ادامه داشت تا آن كه جنگ جهانی اول آغاز شد و یك ژنرال لهستانی به نام «ژوزف پیلسودسكی» Jozef pilsudsky رهبر یكی از واحدهای نظامی شد كه هدفش رهایی لهستان از سلطه خارجی به ویژه روسیه بود. پیلسودسكی در ۱۴ نوامبر ۱۹۱۸ در ورشو حكمران آلمانی لهستان را مجبور به تسلیم اختیارات خود به او كرد و لهستان بعد از چند قرن دوباره احیا شد.
متفقین برای تقویت و احیای كشور لهستان، در جریان كنفرانس صلح ورسای در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ نماینده سیاسی آلمان شكست خورده پای قراردادی را امضا كرد كه طبق آن آلمان باید به طور كلی خلع سلاح شود و به میزانی كه متفقین یعنی ایتالیا، انگلستان و فرانسه با نظارت ویلسون رئیس جمهور آمریكا تعیین می كنند باید نیروی نظامی داشته باشد .
علاوه بر آن باید غرامت جنگی سنگینی بپردازد و بدتر از همه این بود كه متفقین یعنی «اورلاندو» نخست وزیر ایتالیا، «لوید جورج» نخست وزیر انگلستان و «كلمانسو» نخست وزیر فرانسه برای تقویت لهستان جدید به رهبری ژنرال پیلسودسكی مصمم شدند برای آن كه لهستان به دریای بالتیك راهی پیدا كند بندر «دانزیگ» به اضافه دالان كریدوری به عرض هشتاد كیلومتر كه به موازات دریای بالتیك یا بندر دانزیگ ادامه داشت به لهستان دادند.
دولت هیتلری آلمان .
هیتلردر ۲۸ آوریل ۱۹۳۹ اعلام كرد كه آلمان خواستار استرداد شهر و دالان دانزیگ به آلمان است و رایش سوم نمی تواند به خود بقبولاند كه سرزمین های او در دست بیگانگان باشد.
در اول سپتامبر ۱۹۳۹ در نخستین ساعات بامداد ارتش آلمان به استعداد دو میلیون سرباز و سه هزار هواپیما و دو هزار دستگاه تانك با یك حمله برق آسا مرزهای لهستان را شكافت و در همان روز مولوتوف وزیر خارجه شوروی به سفیر لهستان در مسكو اعلام كرد كه چون بعد از مرگ مارشال پیلسودسكی دولت باثباتی را در ورشو نمی شناسد، لذا دولت شوروی تعهد خود نسبت به لهستان را كان لم یكن می داند.