نوشته های وبلاگ

ترکیب جمعیت ایران در اواخر عهد صفوی

ترکیب جمعیت ایران در اواخر عهد صفوی

در اواخر عهد صفوی، مردم ایران مثل امروز از نژادهای گوناگون بودند و زبان و آداب و رسوم آنها با یک دیگر فرق داشت. از یک طرف عده ای در شهرها و دهکده ها ساکن و از طرف دیگر جمعی چادرنشین بودند. تاجیکها که باید کردها را نیز جزء آنها به شمار آورد از نژاد آریایی و در اکثریت بودند. هم چنین عده زیادی ترک و ترکمن و عرب و بلوچ و براهویی و افغانی و گرجی و ارمنی و نیز جمعی کلیمی و صابی در این کشور اقامت داشتند. اکثر ترک ها و ترکمن ها از اخلاف طوایفی بودند که دسته دسته از امپراتوری عثمانی آمده و از شاه اسماعیل اول، مؤسس سلسله صفویه، پشتیبانی کرده بودند. عده دیگری از نژاد ترک مانند طوایف افشار و قشقایی قبل از دوره صفویه به ایران آمده بودند. در قفقاز نژادهای مختلفی وجود داشتند و به اضافه لزگی ها و سایر طوایفی که در نواحی کوهستانی داغستان به سر می بردند، گرجی ها و ارامنه نیز در این منطقه می زیستند.

گرجی ها طبعاً در ممالک خود، یعنی کارتیل و کاخت، زندگی می کردند ولی بسیاری از آنها به خدمت نظام در آمدند و بدین ترتیب در آن کشور پراکنده شدند. به علاوه، در گذشته به اندازه ای از گرجی ها به اسارت گرفته شده بودند که خون گرجی ها در خانواده سلطنتی و طبقات حاکمه وجود داشت. گرجی ها عیسوی ولی اکثر آنها پیرو آیین ارتدوکس بودند. هنگامی که شاه مقامی به یکی از بزرگان آنها تفویض می کرد، وی بدون اکراه اسلام می آورد ولی به آسانی به آیین دیرین خود بازمی گشت. ارامنه پیرو کلیسای گرگوریان بودند که مطابق تصمیم مجمع کالسدون از مسلک ارتدوکس جدا شده بود. ارامنه بیشتر در ولایت چخورسعد اقامت داشتند ولی عده زیادی از آنها در جلفای اصفهان و عده کم تری در همان و سایر شهرها مقیم بودند. فقط گروه کوچکی از لزگی ها و سایر طوایف داغستانی که تقریبا بدون استثنا سنی بودند از اتباع ایران به شمار می رفتند. در ایران اسماً طوایف قیتاق و قراقیتاق به رهبری «اوسمی» یا رییس و طایفه قموق تحت فرمان شمخال زندگی می کردند. سابقا طایفه قموق جزء طایفه نیرومند غازی قموق بود که مدت ها در ناحیه ای به سر می برد که قسمتی از آن کوهستانی و قسمت دیگر دشت مسطحی بود و از غازی قموق قویسو (رودخانه) به طرف شمال تا ساحل دریای خزر در جنوب بویناق ادامه داشت و به نقطه ای در شمال شهر ترخو منتهی می شد. قلمرو آن واقع در غرب و شمال غربی طایفه قراقیناق بود. در سال ۱۵۷۸ طایفه غازی قموق به دو قسمت تقسیم شد و مندرجاً هر کدام استقلال یافتند. یکی از این دو با همان نام غازی قموق در قسمت داخلی کوهستانی و دیگری به اسم قموق در زمین های پست مجاور دریای خزر اقامت گزید. طایفه اخیر از شمخال که مرکز حکومتش در ترخو بود اطاعت می کرد.

طوایف قیتاق و قراقیتاق در ناحیه ای واقع در شمال طبرستان می زیستند و همسایگان آنها در غرب، طایفه غازی قموق و در شمال طایفه قموق بود. رییس این طوایف «اوسمی کبیر» نام داشت.

کردها به طور کلی در کردستان مقیم بودند ولی عده ای از آنها در آذربایجان و خراسان و سایر ایالات زندگی می کردند. شاه عباس کبیر بعضی از این طوایف را تقسیم کرد تا هم مانع از مقتدر شدن آنها بشود و هم نواحی سرحدی را که در معرض هجوم ترکمن ها و سایر مردم غارتگر واقع می شد حفظ کنند.

در جنوب کشور، طوایف عرب در قسمت سفلای عربستان (نام این ولایت به همین علت است) و در سواحل خلیج فارس و جزایر آن مقیم بودند و تقریباً همگی از آیین تسنن پیروی می­کردند.

نیرومندترین طوایف شرق ایران غلجایی ها و ابدالی ها بودند. غلجایی ها در اطراف قندهار و ابدالی ها در ولایت هرات به سر می بردند. این دو طایفه سنی بودند، ولی طایفه هزاره که از نسل مغول و ساکن نواحی کوهستانی شمال و غرب دره های هیرمند و ترناک بودند، آیین تشیع داشتند. طایفه هزاره به زبان فارسی تکلم می کردند ولی همسایگان غربی آن به نام چهار ایماق، ترکی سخن می گفتند و مثل غلجایی ها و ابدالی ها سنی بودند.

زردشتیان بیشتر در یزد و کرمان اقامت داشتند ولی عده ای از آنها هم در سایر شهرها زندگی می کردند. در اصفهان محله مخصوصی در جنوب زاینده رود، پایین تر از پل خواجو برای آنها اختصاص داده شده بود.

تعداد کلیمی ها نسبتاً کم بود و اکثراً در شهرهای بزرگ مثل اصفهان می زیستند و در این شهر نیز مثل زردشتیان محله مخصوصی به نام جوباره داشتند. هم چنین عده ای کلیمی در همدان و کاشان مقیم بودند. صابیان در عربستان و در مجاورت هم میهنان خود در بین النهرین به سر می بردند.

این همه نژادهای گوناگون، هم چنان که انتظار می رود، به زبان های مختلف سخن می گفتند. طبعاً زبان فارسی از همه بیشتر متداول بود ولی لهجه های ترکی، که به یکی از آنها در دربار تکلم می شد، نیز رواج داشت.۵ کردی و عربی و گرجی و ارمنی و پشتو جزء زبان های معمول بود.

با آن که شاه اسماعیل اول مذهب شیعه اثنای عشریه را مذهب رسمی کشور کرده بود، ولی آیین های مختلفی وجود داشت. اکثر مردم از مذهب رسمی پیروی می کردند، ولی هم چنان که گفتیم کردها و افغان ها (به استثنای طایفه هزاره) و بیشتر اعراب و عناصر غیر مسیحی در قفقاز و ماورای قفقاز سنی بودند. اگرچه، به طور کلی، سنی ها در اقلیت بودند، ولی در بعضی نواحی اکثریت را داشتند و گذشته از این ، بدون استثنا، مردمی جنگ جو و نیرومند، به خصوص افغان های غلجایی و ابدالی و هم چنین طوایف لزگی که در شمال غربی کشور به سر می بردند.

از آنجا که اطلاعات ما درباره تعداد مردم مختلفی که جمعیت ایران را در اواخر قرن هفدهم تشکیل می داد بسیار کم است. رقم معینی نمی توانیم به دست دهیم، و شاید در حدود هشت تا ده میلیون نفر بود، ولی این خود حدسی بیش نیست.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.