سوم دی ماه ۱۲۹۷،برای اولین بار اداره ی ثبت احوال در ایران تاسیس شد و اولین شناسنامه صادر شد! اولین شناسنامه ی ایران به نام “فاطمه ایرانی” صادر شد و اولین پاسپورت ایرانی هم برای عبدالحسین خان سپنتا در شهر بمبئی صادر شد. عبدالحسین خان همان کسی بود که فیلم دختر لُر را ساخت! به دستور شاه، از آن زمان به بعد کسی حق نداشت دیگری را با لقب صدا کند و همه باید سجل میداشتند!
در این دوران، افرادی، به عنوان مامور ثبت به مناطق مختلف فرستاده میشدند تا نام خانوادگی برای هر طایفه بگذارند و آن را ثبت کنند! انتخاب نام خانوادگی، خود ماجرایی داشت و معمولا از چند روش پیروی میكرد! مامور ثبت احوال آن زمان، سجل را یا بر اساس شغل جد و نیاکان فرد انتخاب میکرد و یا شهرت فرد را، به عنوان فامیل در سجل مینوشت! گاهی هم یك نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان، پزشكزاد) یا یك ویژگی بدنی یا فیزیكی (خوشچهره، قهرمان) برای فرد انتخاب میکرد! یا اینکه نگاه میکرد ببیند نام آن روستا چیست؟ و آن روستا را به عنوان فامیل فرد هم میگذاشت! اگر فرد پیشنهاد بهتری داشت، نام روستا یا محل سکونت، میتوانست به عنوان دنباله فامیل، ته فامیل بیاید! اما همیشه هم اوضاع بر وفق مراد نبود.
مثلا اگر کسی به شهری مسافرت کرده بود و از بد روزگار، همزمان مامور سجل سر میرسید و میپرسید سجل گرفته ای و میگفت “نه”، چه بسا نام خانوادگی فرد بر اساس محلی که در لحظه ایستاده بود تغییر میکرد! ایرانی ها که نمیدانستند این سجل بعدها به چه کارها که نمی آید، نام فامیل را زیاد جدی نمیگرفتند و به خنده و شوخی خیلی از نامها گذاشته میشد و یا اگر مامور را عصبانی میکردند ممکن بود نامی در سجل بنویسد که خوشایند نباشد و مردم هم که سواد نداشتند، خیلی مواقع نمیدانستند که چه چیزی نوشته شده! اینطور شد که فامیل های عجیب غریبی در کنار فامیل های عادی به چشم میخورد! مثلا: اگر فرد کنار آب بود و سجل به او داده بودند فامیلش میشد “دم آبی”! یا اگر سیاه بود میشد”کلاغی”! یا اگر سر مامور ثبت احوال داد میزد، فامیلش میشد “غوغا، گَنده دماغ!!”. اگر پدر خانواده نبود و مسافرت بود، مامور میپرسید که کجا رفته؟ اینطور بود که فامیل ها میشد”هندی، بحرینی! کم کم به این دایره فامیل هایی مثل شصتی، پوستی، پایی اضافه شد.
از این دست فامیل های عجیب غریب ایرانی که در ثبت احوال به ثبت رسیده، میتوان به فامیل های: بیچاره، گدا، فلاح ناگزیر لنگرودی، علیاف، چارلتن و جانسون، قصابزاده چرندایی،حقیر، مزدور اول، جمعه، شکراللهنژاد دراز کلاه!!! حسینزاده روزگذران خوش قلب، ریغ رحمت، سبزی خشک اشاره کرد!!!! جالب اینکه نوشتن فامیل با جوهر بود و اگر از بختِ سیاه، قلمِ مامور ثبت احوال، دوات نداشت، نقطه فامیل می افتاد! و یا اگر زیاد جوهر داشت، چند نقطه اضافه میشد و فامیل چیز نوینی میشد!!! اینطور بود که گاهی خواهر و برادرها هم فامیل هم نمیشدند و در یک خانواده چند فامیل بین خواهر و برادرها بود! مثلا در یک خانواده یکی میشد کوه نوری و خواهر او میشد کوه توری!!! وای به روزی که اختلاف خانوادگی می افتاد و یکی به دیگری میگفت که تو از اول فامیل ما نبودی! یکی جیرانی و یکی حیرانی و یکی جبرانی!!! بعد نوزاد جدید هم که پا به دنیا میگذاشت بر اساس این اسلوب فامیلش برگزیده میشد! داستان نام های خانوادگی داستان بی نهایت زیبایی است! ولی بیشترین فراوانی نامهای خانوادگی در ایران به ترتیب «محمدی»، «حسینی»، «احمدی»، «كریمی»، «موسوی»، «جعفری» و «قاسمی» است.
مقاله خوبی بود .. با خوندنش کلی به اطلاعاتم اضافه شد ..
ممنون از این همه انرژی دوست عزیز
سلام عرض ارادت
من از وجود این سایت بینهایت متشکرم
سپاس فراوان از شما دوست عزیز مرسی که هستید
واقعا عالی هستین شما.ممنون که مطالب مفید میزارید.
سپاس از لطف بی کران شما دوست عزیز
اطلاعات مفیدی به اشتراک گذاشتین مطالب بسیار جامع و کاربردی است
ممنونم دوست عزیز
حالا فاميلي خودت چيه كن ميگيري مسخره ميكني عوضي
سلام ممنون از نظری که دادید ولی ما یه مقاله تاریخی نوشتیم و نیت مسخره کردن رو نداریم.سپاس از شما