جیم جونز رهبرى مذهبى مردمى و کاریزماتیک بود که معبد مردم را با گرایشات مذهبى پایه گذارى کرد. در سال هاى ۱۹۵۰ در ایندیاناپولیس عده زیادى به او توجه کرده و به سراغ او آمدند. عمده سخنان او علیه تبعیض نژادى بود و از همین جهت بیشتر سیاهپوستان آمریکا به این عقیده جلب شده و از پیروان پروپاقرص و جدى او به حساب مى آمدند. جونز از باورهاى دینى این طور بهره مى برد که باید مردم به یک گرایش مطلق برسند و سعى مى کرد در راه ترویج افکار خود از تمام مضامین و باورهاى مردمى استفاده کند.
در سال ۱۹۶۵ جونز به همراه گروه خود به کالیفرنیاى شمالى حرکت کردند و در ناحیه مایوکیا، ساکن شدند. جونز بر این اندیشه بود که عقاید خود را گسترش دهد و جماعت بیشترى را به طرفدارى از خود دعوت کند. پس از چند سال سکونت در آن منطقه در سال ۱۹۷۱ بار دیگر همراهان و پیروان خود که اکنون تعداد آنها بیشتر شده بود را برداشته و به سان فرانسیسکو رفت.
در سال هاى ۱۹۷۰ کلیساى جونز با اتهامات زیادى مواجه شد از جمله این که در روش مذهبى خود از رفتارهاى غیرانسانى و خارج از قاعده استفاده مى کند. جونز کمى زیاده روى کرد و در تعالیم خود از تنبیه بدنى نیز بهره مى گرفت. بیشترین اتهاماتى که به او مطرح بود عبارت بودند از آزار و اذیت فیزیکى به پیروان و حداکثر آزار و اذیت یاد شده نسبت به کودکان.
در بازگشت به شهر جونز دستور داد که تمامى افراد شهر دست به خودکشى بزنند تا شهر از سکنه خالى شود. جونز در بلندگو فریاد مى زد که مردم خود را از «لذت مرگ» محروم نکنند. قرص هاى سیانور بین مردم توزیع شد. هر که سرپیچى کرده و قصد فرار داشت توسط گارد جونز به قتل رسید. یکى از افراد شهر توانست بگریزد و ارتش وارد صحنه شد. تنها ٥ نفر از این خودکشی دسته جمعی نجات یافتند که داستانهای تکان دهنده آنها از شکنجه های جونز سراسر آمریکا را لرزاند. هیچ نوار ویدیویی در شهر جونز پیدا نشد. تنها یک نوار صوتی ٤٥ دقیقه ای از سخنرانی جونز، پیش از این خودکشی دسته جمعی یافت شد که در انتهای آن جونز از جمعیت می خواهد که به فرزندانشان نوشیدنی زهرآلود بدهند. سپس صدای ناله ها و ضجه های مادران آنها به گوش می رسد. پس از آن نیز جونز به همه می گوید که بر روی زمین دراز بکشید و جام زهر را بنوشید.