بدون هیچ تردیدی می توان امیرکبیر را یکی از بزرگ ترین،لایق ترین،میهن پرست ترین و آگاه ترین سیاست مداران تاریخ ایران لقب داد. مردی که خدماتش به این مرز و بوم را حتی قاتلانش نمی توانند انکار کنند؛اما آیا او فردی بری از خطا بود؟ درباره خدمات امیرکبیر به کرات گفته شده اما به ندرت درباره اشتباهاتش بحث شده.در این مقاله قصد داریم نگاهی متفاوت به اتابک اعظم داشته باشیم. به اشتباهاتش!
۱.جنگیدن همزمان در چندین جبهه
امیرکبیر از همان آغاز صدارتش اصلاحات زیادی را آغاز کرد که بسیاری از آنها منافع گروه های ذی نفوذ و مرجع جامعه را به خطر می انداخت و در نتیجه هنوز یک سال از صدارتش نگذشته بود که جبهه گسترده ای از درباری ها،شاهزادگان،حکام و… در برابر او موضع گرفتند.در کنار این افراد نباید سفارت روسیه و انگلستان را از قلم انداخت. هرچند در درست بودن اصلاحات او شکی نیست ولی امیر می توانست اصلاحاتش را بجای این مدت کوتاه در دوره های طولانی تری پیش ببرد
۲.عجول بودن
این مورد که بی ارتباط با مورد قبل نیست به نظر اکثریت تاریخ دانان یکی از مهم ترین دلایل شکست و مرگ امیرنظام بود. این مسئله نه فقط در سیاست گذاری ها و عزل و نصب های امیرکبیر،که حتی در زندگی شخصی و نامه نگاری هایش هم به چشم میخورد. همین خصلت او باعث شد که بخواهد کشور را یک شبه تغییر دهد و به سرعت اصلاحات بسیاری را آغاز کند در حالیکه پذیرش تغییر حتی برای جامعه ای که خواهان آن است سخت و دشوار است.
۳.حمایت از میرزا آقا خان نوری
میرزا آقا خان نوری در زمان محمد شاه به دلیل اختلاف با صدراعظم وقت به کاشان تبعید شد و با مرگ محمدشاه بی اجازه به پایتخت بازگشت و به دلیل حفظ جان خود به سفارت انگلیس رفت و تابعیت این کشور را بدست آورد.امیر نیز بخاطر خواباندن شورش سربازان علیه امیرکبیر و حمایت انگلیس و مهد علیا او را وارد کارهای دولتی کرد و به او لقب اعتماد الدوله را داد.در نهایت میرزا آقا خان نوری که مردی جاه طلب بود با همدستی مخالفان امیر اورا به قتل رساند تا به صدارت برسد.
۴.رفتار تند و از بالا به پایین با شاه
امیرکبیر نسبت به شاه از لحنی سرزنش آمیز و تند،توام با نصیحت استفاده میکرد که شاه از این رفتار خوشش نمی آمد و باعث سوظن شاه به امیر می شد.
۵.غرور زیاد
امیر فردی مغرور بود و نظر هیچکس برایش اهمیتی نداشت.به همین جهت با دیگران و مخصوصا مخالفانش رفتاری مغرورانه داشت و به هیچ وجه سنجیده و سیاست مدارانه رفتار نمیکرد و همین باعث تشدید دشمنی ها علیه او شد.
۶.خود محوری
امیرکبیر در مقابل خیل عظیم دشمنانش تنها یک نقطه اتکا داشت و آن هم ناصرالدین شاه جوان و سست بود؛پس مخالفانش تلاش کردند که نظر شاه راجع به او را برگردانند و موفق هم شدند.
۷. وزیر محبوب تر از امیر
امیر کبیر بین مردم از ناصرالدین شاه محبوب تر بود که موجب ناراحتی و سوظن و حسادت شاه میگشت دوستان خوشحال می شم نظراتتون رو بنویسید