کارد و چاقو و بعدها قاشق از قدیمیترین ابزارهای غذا خوردن در تاریخ جوامع بشری محسوب میشوند. چنگال اما آخرین همنشین بشقاب است و مدت زیادی از فراگیر شدن آن نمیگذرد. استفاده از چنگال در غرب همواره با مخالفت کلیسا روبرو بوده است.در گذشتههای نهچندان دور استفاده از قاشق و چنگال و کارد به عنوان ابزار غذا خوردن مرسوم نبود و در بسیاری از نقاط دنیا انسانها با دست غذا میخوردند.
یافتههای دوران رم باستان نشان میدهند که از چنگال برای صرف غذا استفاده میشده است.(هرچند قدمت استفاده از قاشق و چنگال در ایران به دوران ماد و هخامنشی می رسد.)به احتمال زیاد استفاده از قاشق و چنگال و کارد به هنگام غذا خوردن مختص اشراف بوده است و از چنگال به مفهوم امروزیآن استفاده نمیشده، بلکه برای بیرون کشیدن گوشت از دیگ غذا کاربرد داشته است.
در کتاب انجیل از چنگال به نیکی یاد نشده و آمده است “روحانیون به هنگام اجرای مراسم قربانی برخلاف فرامین با چنگال سه دندانه گوشت قربانی را دیگ بیرون آوردند”. تا قرنها چنگال در اروپای مسیحی “ابزار شیطان” و “زنان” محسوب میشد.نوربرت الیاس، جامعهشناس آلمانی در کتاب “در مورد پروسه تمدن” به نقل از پترئوس دامیانی مینویسد:« که در قرن یازدهم پرنسس بیزانسی با نام “آرگیلو” با پسر خانوادهاشرافی “دوگن” در ونیز ازدواج میکند. این پرنسس به هیچ غذایی دست نمیزد و آن را با چنگال دوشاخهای به سوی دهانش میبرد. این کار او خشم دربار را برانگیخت و مایه آبروریزی شد».
حتی مارتین لوتر، کشیش متجدد آلمانی و از پیشوایان نهضت اصلاحات پروتستانی در قرن پانزدهم نیز نگاه منفی به چنگال داشته است. او جمله معروفی دارد که میگوید:«خدا مرا از چنگال محفوظ بدارد».با این حال استفاده از چنگال، آرام آرام در ایتالیا در بین اشراف مد شد و از قرن هفدهم از این کشور به سراسر قاره اروپا سرایت کرد. در آداب غذاخوردن در اروپا میگویند دلیل اینکه “چنگال به هنگام صرف غذا نباید هیچگاه رو به بالا باشد” بنا به دلائل مذهبی بوده است که “مبادا فرشته و ملائکه به چنگال کشیده شوند”.با آغاز عصر روشنگری چنگال ازنوع سه شاخهاش نیز از چنگال کلیسا و روحانیت رها شد. از قرن هفدهم استفاده از چنگال “چهار شاخه” در فرانسه رواج یافت.